ترجمه فرهنگ راد
کودکان خانوادههای فقیر احتمال بیشتری دارد تا تغییراتی را در اتصالات مغزی تجربه کنند که آنها را در مقایسه با کودکان خانواده های ثروتمند در ریسک بالاتری برای افسردگی قرار میدهد. این جمعبندی مطالعة تازهای است که از سوی محققان دانشکدة پزشکی دانشگاه واشینگتن در سنت لوییز انجام شده است.
نویسندة اول مطالعه دکتر «دایانا ام. بارک»، رییس دپارتمان علوم روانشناسی و مغز در هنر و علوم، و همکاران یافتههای خود را در «نشریة روانپزشکی آمریکا» منتشر کردند.
تحقیق حاضر بر مبنای مطالعة پیشین آنها در سال گذشته انجام شد که در آن محققان دریافتند که کودکان رشد یافته در فقر در مقایسه با کودکان بزرگ شده در خانوادههای ثروتمندتر دچار کاهش میزان مادة خاکستری و حجم مادة سفید مغزی هستند.
به علاوه آنها دریافتند که این تغییرات مغزی با پیشرفتهای آکادمیک پایینتر مرتبط است.
در این مطالعة آخر، تیم تحقیق بر آن شد تا تحقیق کند که آیا فقر دوران کودکی میتواند همچنین به تغییرات مغزی منجر شود که خلق و خو و ریسک افسردگی را تحت تأثیر قرار دهد، با توجه به اینکه کودکان رشد یافته در خانوادههای فقیرتر به ریسک بیماریهای روانی و فرجام تحصیلی و شناختی بدتر گرایش دارند.
بچههای پیش دبستانی فقیرتر در سنین 9 یا 10 در ریسک بالاتر افسردگی قرار دارند
برای رسیدن به نتایجشان، دکتر بارک – که همچنین پروفسور روانپزشکی در دانشکدة پزشکی گریگوری بی. کُخ است- و همکاران، 105 کودک پیشدبستانی در سنین 3 تا 5 سال را وارد مطالعه کردند.
تیم تحقیق سطح فقر بچهها را با استفاده از یک نسبت درآمد به نیاز که در آن تعداد و درآمد سالیانة خانواده محاسبه میشود، برآورد کرد.
بچهها در سنین 7 تا 12 سال تحت fMRI قرار گرفتند که به محققان اجازة بررسی اتصالات هیپوکامپوس مغز – ناحیهای که برای آموزش، حفظ اطلاعات و سطح استرس مهم است – و نیز امیگدالا – ناحیهای مرتبط به میزان استرس و عواطف - را میداد.
در مقایسه با کودکان خانوادههای دارای درآمد بالاتر، کودکان خانوادههای دارای کمدرآمد اتصالات کمتری را در بخش چپ هیپوکامپوس و بخشی از کورتکس مغز و همچنین اتصالات ضعیفتری را در امیگدالای راست و شکنج زبانة راست نشان دادند.
محققان دریافتند که این تضعیف اتصالات مغزی در میان کودکان پیشدبستانی رشد کرده در فقر با ریسک بالاتری برای افسردگی بالینی در سنین 9 یا 10 سال مرتبط است.
دکتر بارک توضیح میدهد: "در این مطالعه ما فهمیدیم مسیری که این ساختارها را به مابقی مغز متصل میکند در جهتی تغییر مییابد که ما آن را کمتر به سود تنظیم عواطف و استرس تلقی میکنیم."
بیشتر آنکه تیم تحقیق دریافت، بچههای فقیرتر در سنین پیشدبستانی بیشتر احتمال دارد که در سنین مدرسه دارای اتصالات مغزی ضعیفتر و افسردگی شوند.
مداخلات زودهنگام کلید گسترش عواطف مثبت
اگرچه در تحقیق پیشین تیم مزبور دریافت که ممکن است غلبه بر برخی تغییرات در ساختار مغز که مرتبط به فقر هستند با بهبود محیط خانوادگی بچه ممکن باشد، برای مثال با تغییر محیط خانوادگی کودک، اما چنان ارتباطهایی در مطالعة آخر شناسایی نشد.
با وجود این، بارک تأکید دارد که این بدان معنی نیست که برای تشویق گسترش عواطف مثبت در میان کودکان خانوادههای فقیرتر کاری نمیتواند کرد: "فقر، کودک را در مسیری از پیش مقدر شده قرار نمیدهد، اما فقر ما را ملزم میکند تا به یاد بیاوریم که تجربههای مضر در اوایل زندگی بر رشد و عملکرد مغز مؤثر هستند. و اگر ما امیدوار به مداخله هستیم، نیاز داریم که این کار را خیلی زود انجام دهیم، به نحوی که بتوانیم بچهها را به سمت بهترین مسیرهای ممکن برای رشد هدایت کنیم."
نظرات (0)